×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

tena

!-- begin of gohardasht.com profile every where source code-- language=

× !-- begin of gohardasht.com profile every where source code-- language=java src=http://www.gohardasht.com/gohardasht.asp?username=shema&th=4.png/ !-- end of gohardasht.com profile evry where source code --
×

آدرس وبلاگ من

tena.goohardasht.com

آدرس صفحه گوهردشت من

goohardasht.com/shema

× ?????? ???? ???? ?? ???? ????? ????? ??? ????

به این لطیفه چند بار میخندید؟

 
از آغاز تا آواز! / طنز
پیری برای جمعی سخن میراند.
لطیفه ای برای حضار تعریف کرد همه دیوانه وار خندیدند.
بعد از لحظه ای او دوباره همان لطیفه را گفت و تعداد کمتری از حضار خندیدند.
او مجدد لطیفه را تکرار کرد تا اینکه دیگر کسی در جمعیت به آن لطیفه نخندید.
گذشته را فراموش کنید و به جلو نگاه کنید
او لبخندی زد و گفت:
وقتی که نمیتوانید بارها و بارها به لطیفه ای یکسان بخندید،
پس چرا بارها و بارها به گذشته و افسوس خوردن در مورد مسئله ای مشابه ادامه میدهید؟
گذشته را فراموش کنید و به جلو نگاه کنید.
یکشنبه 13 شهریور 1390 - 1:14:27 PM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم
نظر ها

r

rmm

http://hamvatan.gegli.com

ارسال پيام

پنجشنبه 17 شهریور 1390   11:11:29 AM

 درود بر تو دوست خوبم

بسیار جالب بود و پر معنی

چرا هزاران بار برای یک مطلب به گریه میافتیم و باز هم تکرار و تکرار

و ما جماعت از گذشته و تاریخمان هیچ نمیدانیم و بر هیچ میگرییم

کمی بیندیشیم کمی مطالعه کنیم وسپس درست تصمیم بگیریم

کاش پر پروانه این شعر و غزل

بر دل سنگ اهورایی ما بنشیند

http://siavash13746.gegli.com

ارسال پيام

یکشنبه 13 شهریور 1390   4:05:54 PM

خیلی آموزنده بودممنون توهم به وبلاگم یه سربزن ممنون